دولاک به دست بچه ها هرمزگانی رسید - وبلاگ حامد

به گزارش وبلاگ حامد، به گزارش خبرنگار خبرنگاران در بندرعباس، داستان این کتاب درباره لاک پشت عجیب و غریب اما مهربان و دلسوز با دو لاک مادرزادی به نام دولاک و دوستشقهوه ای است. شرایط ظاهری دولاک و ترس از تمسخر دیگران موجب می گردد که او دیگر لاک پشت ها را ترک کند و در لاک تنهایی خود برود. حتی در دورهمی صبح آدینه کنار برکه لاک پشت ها هم شرکت نمی کند و دعوت های قهوه ای هم کارساز نیست. تا یک روز سرد بارانی در مسیر برکه، بر حسب اتفاق پرستوی آسیب دیده، کرم ابریشم گرفتار در طوفان و ملخ در حال غرق شدن در برکه را نجات می دهد؛ با آن ها دوست می گردد و هر سه را با مهربانی از گزند باد و باران در لاک خود پناه می دهد. این کار خوب مهمانپذیری و دستگیری دولاک از دیگران به او انرژی مثبت، اعتماد بنفس و خودباوری می دهد تا در جشن دورهمی صبح آدینه لاک پشت ها نیز شرکت کند.

نویسنده، این کتاب را به همسر و دخترش که در دنیای بچگانه همقدم و همدلش هستند اهدا نموده است. وی به دلیل د لاک روی هم لاک پشت متفاوت و قهرمان داستان، نام کتاب را دولاک گذاشته است.

در بخشی از این کتاب آمده است: باد کمی شدیدتر شده بود. در راه دولاک برگی را دید که باد آن را بلند می کرد و روی زمین قل می داد. دولاک به برگ نزدیک شد و دید کرم ابریشمی به برگ چسبیده. دولاک خودش را به برگ رساند و به کرم ابریشم گفت: می توانم کمکت کنم؟

کرم ابریشم سرش را از زیر برگ بیرون آورد و دنبال صدا گشت. اما همین که چشمش به ظاهر عجیب و غریب دولاک افتاد برگ را ول کرد و خواست فرار کند. باد او را به این طرف و آن طرف قل داد.

دولاک گفت: نترس، نام من دولاک است و قصد بدی ندارم. کرم ابریشم وقتی صدای مهربان دولاک را شنید ایستاد و گفت: باد برگ را از درخت جدا کرد و من به زمین افتادم و نمی توانم از درخت بالا بروم. دولاک گفت: اگر دوست داشته باشی می توانی تا آرام شدن باد در لاک من بمانی. آخر آنجا هم امن است هم گرم. همین موقع پرستو سرش را از لاک بیرون آورد. کرم ابریشم تا چشمش به پرستو افتاد فریاد کشید: که این طور؟ تو می خواهی من را پیش این پرنده بگذاری تا خوراکش شوم.

پرستو گفت: این طور نیست. دولاک راست می گوید این جا خیلی راحت است. قول می دهم با تو کاری نداشته باشم. بهتر است به ما اعتماد کنی. کرم ابریشم گفت: چطور می توانم حرفت را باور کنم؟ دولاک گفت: من به تو قول می دهم در لاک من در امان بمانی. کرم ابریشم که سردش شده بود و راه دیگری نداشت قبول کرد و با خوشحالی از سر و لاک دولاک بالا رفت.

مولف این اثر مژده عباسی زاده سوم تیرماه سال 1347 است. از وی پنج عنوان کتاب کودک و دو مجموعه داستانک به صورت انفرادی و دو عنوان تحقیق داستان های بومی و دو عنوان داستان کوتاه مشترک با پروانه ماندگاری و مجید ذاکری تا کنون وارد بازار کتاب شده است.

دولاک ویژه گروه سنی: الف، ب، به نویسندگی مژده عباسی و تصویرگری ریحانه بهشتی است.

این اثر مجذوب کننده را نشر سومیتا بندرعباس در 12 صفحه و شمارگان: 500 نسخه به قیمت: 35 هزار تومان برای نخستین بار در سال 1401 چاپ و روانه بازار کتاب نموده است.